نکات مهم حقوق مدنی (قسمت ششم )
نکته۵۱: هنگامی که برای تحویل هیچ یک ازثمن و مبیع أجلی معین نشده باشد و هردوحال باشند هریک از بایع ومشتری حق دارند که ازتسلیم مبیع یا ثمن خودداری کنند تاطرف دیگرحاضربه تسلیم شود.به این امرکه هریک ازطرفین وفای به عهدخود را موکول به وفای به عهد طرف مقابل میکند، اعمال حق حبس گویند.
نکته۵۲: همانطور که پیش ترمختصراً اشاره شد اگر مشتری ملتزم شده باشد که برای ثمن ضامن یا رهن بدهد و عمل به شرط نکند بایع حق فسخ دارد و برعکس اگربایع متعهدشده باشد برای درک مبیع، ضامن بدهد وعمل نکند، مشتری حق فسخ دارد.دلیل اینکه دراین موارد که تخلف ازشرط فعل انجام شده ولی برخلاف قاعده مستقیماً به مشروط له حق فسخ داده شده است آن است که دراین موارد چون به صورت مطلق از ضمان و رهن سخن گفته شده و نگفته که فلان مال دررهن باشد ویافلان شخص ضامن باشد، پس خواسته منجزنیست تا بتوان الزام نمود و وقتی خواسته منجز نباشد، مطابق قوانین آیین دادرسی مدنی امکان الزام وجودندارد.
نکته۵۳: ماده ۳۸۰ ناظر برخیارتفلیس است که ویژه جایی میباشد که یک طرف عین معین میدهد ودیگری کلی فی الذمه.حال اگرآن شخص که قرار است کلی فی الذمه بدهد قبل ازتعیین مصداق ورشکسته شود، طرفی که عین معین را داده با خیارتفلیس حق فسخ خواهد داشت البته به شرطی که عین معین هنوز موجود باشد.
نکته۵۴: حکم نکتهی فوق درمورد تمام عقود تملیکی و معوض مجراست یعنی علاوه برتلف مبیع قبل ازقبض، شامل تلف ثمن قبل ازقبض، تلف منفعت قبل ازقبض درعقداجاره، تلف عین مقروضه قبل از قبض درعقد قرض،تلف مورد صلح معوض قبل از قبض درعقدصلح، تلف موردمعاوضه قبل ازقبض درعقدمعاوضه و…نیزمی باشد وتمامی این مواردمانندحق حبس با تئوری موازنه (عدالت یا ضمان معاوضی)قابل توجیه میباشند.
نکته۵۵: اگرمشتری درموعد مقررثمن را نپردازد، توسط حاکم اجبارمی شود مگرمبیع عین معین و یا درحکم آن (کلی درمعین) بوده وثمن و مبیع هر دو حال باشند و سه روز از تاریخ عقدبگذرد و بایع نیز مبیع را نداده باشد که دراین صورت بایع مخیّر است درفسخ عقد از باب خیارتأخیرثمن یا الزام مشتری به تأدیهی ثمن.
نکته۵۶: خیارات ازیک جهت تقسیم میشوند به خیارات مخصوص عقدبیع که عبارتند از:
۱- خیار، مجلس ۲- خیارحیوان ۳- خیارتأخیرثمن
و خیارات مشترک دربقیهی عقودکه عبارتند از:
۱- خیارشرط ۲- خیار رویت و تخلف وصف
۳- خیارغبن ۴- خیارعیب
۵- خیارتدلیس ۶- خیارتبعض صفقه ۷- خیارتخلف ازشرط
نکته۵۷: خیار تخلف ازوصف ویژهی جایی است که مبیع سابقا ًبه رویت مشتری نرسیده بلکه از روی وصف خریداری شده است وبعداً متوجه میشود که با اوصاف معهود مطابقت ندارد و برایش حق فسخ ایجاد میشود.
نکته۵۸: همیشه خیارعیب متضمن دو راه برای ذوالخیاراست که قبلاً به آن اشاره شد ولی این امر دو استثناء دارد:
الف.فروض مادهی ۴۲۹ که مشتری فقط حق اخذ ارش دارد که عبارتند از:
۱٫درصورت تلف شدن مبیع نزدمشتری یا منتقل کردن آن به غیر
۲٫درصورتی که تغییری درمبیع پیداشود، اعم ازاینکه تغییربه فعل مشتری باشد یا نه.
۳و درصورتی که بعدازقبض مبیع عیب دیگری درآن حادث شود مگر اینکه در زمان خیار مختص مشتری باشد که مطابق اصل مشتری هر دو راه را دارد ( فسخ و رد یا قبول با اخذ ارش).
ب.ماده ی۴۷۸ عقد اجاره که ذوالخیار فقط میتواند عقد را فسخ کند و حق اخذ ارش را ندارد.
نکته۵۹: خیارتبعض صفقه زمانی ایجاد میشود که عقدنسبت به قسمتی ازمبیع به جهتی ازجهات باطل ومنحل شود ونسبت به بعض دیگرصحیح باشد که دراینصورت ذوالخیارحق دارد بیع رافسخ نماید یا آن قسمت که بیع صحیح است را قبول نماید ونسبت به قسمت باطل، ثمن را استرداد نماید.البته طبیعتاً نباید هنگام عقدعالم به بطلان عقدبوده باشد و اِلّا خیار ایجاد نمی شود.
نکته۶۰: اجارهی اموال مصرف نشدنی برای استفادهی نامتعارفی که منجربه تلف آن نشود، صحیح است.مثلاً اجارهی درخت برای ثمر، گوسفند برای شیر و چاه برای آب کشیدن صحیح است.