نکته16 :اموال چه مادی و چه غیرمادی )حقوق( بر دو قسم منقول وغیرمنقول میباشند: الف.مال منقول، آن مالی است که بتوان آنرا ازجایی به جایی دیگر جابجا کرد بدون اینکه به محل استقرار فعلی آن خسارتی وارد شود. ب.مال غیرمنقول، آن مالی است که نتوان آنرا ازجایی به جایی دیگرجابه جا کردبدون اینکه به محل استقرار فعلی آن خسارتی وارد شود. نکته17 :اموال منقول، یا منقول مادی میباشند یا منقول غیرمادی که شامل کلیهی حقوق و دیون به غیراز: الف.تعهد به انتقال مال غیرمنقول ب.تعهدبه تسلیم مال غیرمنقول ج.اجرت المثل مال غیرمنقول د.خسارت وارده برمال غیرمنقول میباشد )در آیین دادرسی مدنی فقط بند ج و د غیرمنقول محسوب میشوند(. نکته18 :اموال غیرمنقول به چهاردستهی غیرمنقول ذاتی، غیرمنقول دراثرعمل انسان )اکتسابی(، غیرمنقول حکمی و غیرمنقول تبعی تقسیم میشوند. الف.غیرمنقول ذاتی: آن نوع مالی است که اوالً و با لذات و بدون دخالتی وصف غیرمنقول را کسب کرده و جابجایی آن ازجایی به جای دیگرحتی با خرابی محل استقرار نیز ممکن نمی باشد)زمین و معدن(. ب.غیرمنقول اکتسابی )دراثرعمل انسان( آن مال منقولی است که دراثر عملیات یک شخصی، دیگرجا به جایی آن بدون خسارت به محل استقرار فعلی ممکن نمی باشدو بدین جهت آنرا غیرمنقول دراثر عمل انسان مینامیم ) آجریا لولهی به کار رفته درساختمان(. ج.غیرمنقول حکمی )درحکم غیرمنقول( : مال منقولی است که قانونگذار میگوید من میدانم این مال، منقول است ولی به جهاتی به شما حکم میکنم که آن را غیرمنقول در نظر بگیرید)تراکتور و ادوات کشاورزی و حیوانات که برای کشاورزی به کار میروند از حیث صالحیت محاکم و توقیف اموال با دو شرط غیرمنقول حکمیاند: الف.مالک حیوانات یا اشیاء و زمین یک شخص باشد.ب.مالک آن اموال را برای زراعت و آبیاری اختصاص دهد. د.غیرمنقول تبعی: کلیهی حقوق عینی بر روی اموال غیرمنقول، غیرمنقول تبعی محسوب میشوند )حق انتفاع ازیک مال غیرمنقول(. نکته19 :مره و حاصل مادام که چیده یا درو نشده است و مطلق اشجار ونهال مادامی که بریده نشده است غیرمنقول است. نکته21 :غیرمنقول منصوص در مادهی 15 نیز نوعی غیرمنقول است که وابسته به چیز دیگری میباشد به همین دلیل نوع دیگری از غیرمنقول تبعی اما از نوع وابستگی و تبعیّت مادی میباشد. نکته21 :درتست هوشیاریم که اگربه صورت مطلق دربارهی نمره و حاصل سؤال آمد، فقط گزینهی غیرمنقول را میزنیم نه غیرمنقول تبعی چون نص ماده اولویت دارد. نکته22 :مادهی 11مثالهایی درمورد مال غیرمنقول تبعی و حقوق ناظر براموال غیرمنقول را بیان میکند که نظربه کلمهی تابع درانتهای ماده، این حقوق راغیرمنقول تبعی میدانیم. نکته23 :باید توجه داشت که تعهد به انتقال مال غیرمنقول و تعهد به تسلیم مال غیرمنقول فقط درحقوق مدنی، غیرمنقول محسوب میشوند و در آیین د ادرسی مدنی این دو تعهد را مطابق اصل ومنقول بودن کلیهی حقوق و دیون، منقول محسوب مینماییم. نکته24 :کلیه دیون، حتی اگردرمورد اموال غیرمنقول باشند، منقول محسوب میشوند. نکته25 :اسناد بهادار دروجه حامل، سهام بی نام شرکتها، برات دروجه حامل وقبول شده، سهم الشرکهی شرکا در شرکتهایی که شخصیت حقوقی دارند و حقوق معنوی نیزمنقول محسوب میشوند. نکته26 :منظورازاموالی که مالک خاص ندارد اعم است از اینکه مالک آن عامهی مردم باشند یا اموالی که مباح بوده وهنوز تملک نشده است. نکته27 :اموال مجهول المالک، مالک دارند اما مالک آنها مشخص نیست مانند لقطه)اشیاء پیداشده(. نکته28:کسی نمی تواند طرق و شوارع عامه و کوچه هایی را که آخر آنها مسدود نیست و به طورکلی اموال مورد استفادهی عموم را تملک نماید. نکته29 :مفهوم مخالف مادهی 72 این است که کوچه های بن بست قابل تملک میباشند. نکته31 :اموالی که مالک خاص ندارند اما به موجب قوانین خاص قابل تملک و یا استفادهی مردم میباشند مباحات نامیده میشوند مانند اراضی موات و... نکته31 :اموال مجهول المالک با اذن حاکم یا مأذون از طرف او به مصرف فقرا میرسد )مقصودازحاکم مطابق رویه امروزی دادستان میباشد(. نکته32 :حقوق عینی شش قسم میباشد که در ماده ی72 فقط به حق مالکیت که کاملترین نوع حق میباشد و حق انتفاع و حق ارتفاق اشاره شده است. نکته33 :حقوق عینی برروی اموال عبارتند از: حق مالکیت، حق انتفاع، حق ارتفاق، حق شفعه، حق تحجیر و حق عینی تبعی)بارزترین مصداق حق عینی تبعی عقد رهن میباشد(. نکته34 :باید توجه داشت که مالکیت منفعت با حق انتفاع کامالً متفاوت میباشد.بدین توضیح که ذرات منفعت درحق انتفاع به ملکیت منتفع درنمی آید و وی حق هیچگونه تصرف حقوقی و مادی غیراز انتفاع به معنای اخص از منافع را نخواهد داشت و فقط میتواند ازمنافع استفاده نماید درحالیکه درمالکیت منفعت، ذره های منفعت به مالکیت صاحب منافع درمی آید و وی حق همه نوع تصرف دراین منافع مانند دیگراموال خود را دارد. نکته35 :ماده ی01 بیانگر اصل تسلیط میباشد که میگوید هرمالکی در مایملک خود حق هرنوع تصرفی اعم از مادی و حقوقی را داردمگر تحدید این حق به موجب قانون به عمل آمده باشد. نکته36 :درتزاحم دو اصل تسلیط و الضرر، اصل الضرر مقدم میباشد.یعنی کسی نمی تواند اعمال حق خویش را وسیلهی اضرار به غیرقراردهد. نکته37 :اصوالً هیچ مالی را نمی توان از تصرف صاحب آن خارج نمود مگر به حکم قانون ) مانند اراضی ملی( که نه تنها ملک از تصرف صاحب آن خارج میشود بلکه ملکیت وی نیز زائل میگردد(. نکته38 :ماده ی07 بیانگر مالکیت تبعی میباشد که پیرو آن تمام ثمرات ومتعلقاتی که از مالی حاصل شود، به تبع اصل مال، به مالک آن تعلق میگیرد. نکته39 :اصوالً نماء و محصول برای صاحب بذرمی باشد حتی اگرزمین را غصب کرده باشد فقط درصورتی که مالک بذرمعلوم نباشد، محصول ازآنِ صاحب زمین میباشد. نکته41 :حمل حیوانات ازآن کسی است که درزمان انعقاد نطفه مالک مادرباشد و به تبع انتقال مادرملکیت حمل منتقل نمی شود مگرطرفین طوردیگری تراضی نمایند. نکته41 :درمادهی 05 دلیل به معنای اعم خود که شامل دلیل به معنای اخص، اماره و اصل میباشد به کاررفته است و در واقع ازلحاظ حقوقی تصرف به عنوان مالکیت امارهی مالکیت است نه دلیل مالکیت. نکته42 :درصورت اختالف درمالکیت و وقفیت ملک، اصل برملکیت است و مدعی وقف باید دلیل بیاورد تا عقد وقف را به اثبات برساند. نکته43 :درصورت اختالف در ملکیت سابق و ملکیت فعلی، ملکیت فعلی و درصورت اختالف درتصرف سابق وتصرف فعلی نیز، امارهی کنونی که تصرف فعلی میباشد، مقدم است. نکته44 :اگر متصرف فعلی اقرار کند که ملک سابقاً مال مدعی بوده است ویا به هردلیل دیگری ثابت شود که ملک سابقاً مال مدعی بوده است، دراین حالت تصرف فعلی که یک اماره است، دیگر توان مقابله با دلیل را نداشته و معتبر نمی باشد مگر اینکه ثابت نماید ملک به ناقل صحیح به وی منتقل شده است. نکته45 :هرکس مالک زمین است، فضای آن تا هرجا باال رود و زیرآن و هرچه درآن بنا شده و یا در درون آن باشد، ملک وی محسوب میشود مگربه موجب قانون استثناء شده باشد که البته امروزه با وضع قوانین مختلف میزان مالکیت افراد به این طریق بسیارمحدود شده است. نکته46 :حق انتفاع حقّی میباشد که به موجب آن شخص میتواند ازمالی که عین و منافع آن متعلق به دیگری میباشد، استفاده نماید. نکته47 :حق انتفاع ازاموالی که مالک خاص ندارند با عقدحق انتفاع، به معنای اخص آن درقانون مدنی متفاوت میباشد.بدین توضیح که استفاده وانتفاع ازاین اموال به موجب قوانین خاص میباشد و با عقد موجد حق انتفاع کامالً متفاوت میباشد، هرچند درمادهی 21 یکجا آورده شده اند. نکته48 :حق انتفاع از لحاظ جعل مدت به سه نوع عمری، رقبی و حبس مطلق تقسیم میشود. نکته49 :عمری: آن نوع از عقد موجد حق انتفاع میباشد که درآن حق انتفاع ازمالی برای مدت عمرمالک یا عمرمنتفع یا عمرشخص ثالث دراختیارمنتفع قرارمی گیرد. نکته51 :رقبی: نوعی ازعقد موجود حق انتفاع میباشد که انتفاع ازمالی برای مدت معینی دراختیارمنتفع قرار میگیرد. نکته51 :حبس مطلق: اگرانتفاع ازمالی بدون تعیین مدت درعقدبه شخصی داده شود، به آن حبس مطلق گویند که تافوت مالک یا رجوع وی ادامه خواهد داشت. نکته52 :سکنی: اگرحق انتفاع به صورت سکونت درمسکنی باشد به آن سکنی گویند که میتواند به صورت رقبی، عمری و یا حبس مطلق منعقدشود. نکته53 :حق انتفاع رامی توان برای معدوم به تبع موجود برقرارنمود مثل ایجاد حق انتفاع برای نوه )هنوز بوجود نیامده( درصورت وجود فرزند.ضمناً الزم به ذکراست این حکم درعقد وقف نیزجاری میباشد و فقط این دو عقدمی باشندکه امکان برقراری آن برای معدوم به تبع موجود وجود دارد. نکته54 :حق انتفاع نیزمانند وقف، اجاره و عاریه فقط دراموالی ممکن است برقرارشودکه استفاده ازآن با بقای عین ممکن باشد.به عبارت ساده تراموال دراین عقود نباید مصرفی باشند مثل میوه و خوراک برای خوردن یا بنزین برای سوزاندن. نکته 55 :درعقد موجد حق انتفاع نیزمانند بیع صرف، وقف، رهن و هبه، قبض شرط صحت میباشد. نکته56 :هرعقدی برای انعقاد و به وجودآمدن اثرش ارکانی دارد مثالً درعقود رضایی مثل اجاره اثرعقدکه تملیک منفعت میباشد، صرفاً با وجود 7 رکن )ایجاب + قبول( به وجود میآید اما در عقود فوق الذکرکه به عقود عینی معروفند، عالوه برایجاب و قبول باید قبض را هم داشته باشیم تا بتوانیم بگوییم ارکان این عقود کامل است.یعنی به صرف ایجاب وقبول هیچ تعهدی درمورد آن عقدبرای طرفین بوجود نمی آید.به همین دلیل میگوییم درعقدعینی، قبض شرط صحت، تشکیل، انعقاد و تحقّق میباشد که تمامی این موارد به یک معنی میباشند. نکته57 :منتفع هم مانند بقیهی عقودی که یداشخاص درآنها امانی میباشد، امین میباشد.اگرتعدی و یا تفریط نماید مانند هرامین دیگری ید وی از امانی به ضمانی تبدیل شده و مسؤول جبران خسارت میباشد.