جزوه حقوق مدنی شعیب نظری (قسمت سوم )
(اموال )
ماده ۱۱ قانون مدنی :
اموال بر دو قسم است منقول و غیر منقول
اموال به منقول و غیر منقول تقسیم می شوند که هرکدام نیز به چند قسمت دیگر تقسیم می شوند .
تقسیم اول : مال منقول و مال غیر منقول
مواد 12 تا 18 قانون مدنی به بحث مال غیرمنقول پرداخته است .
ماده12
مال غیرمنقول آن است که از محلی به محل دیگرنتوان نقل نمود، اعم از این که استقرارآن ذاتی باشد یا به واسطه ی عمل انسان، به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خودمال یا محل آن شود.
ماده13
اراضی و ابنیه و آسیا و هر چه که در بنا منصوب و عرفا ً جزء بنا محسوب میشود،غیرمنقول است و همچنین است لولهها کهبرای جریان آب یا مقاصد دیگر در زمین یا بناکشیده شده باشد.
ماده14
آینه و پردهی نقاشی و مجسمه و امثال آنها، در صورتی که در بنا یا زمین به کار رفته باشد، به طوری که نقل آن موجب نقص یا خرابی خود آن یا محل آن بشود، غیرمنقول است.
ماده15
ثمره و حاصل، مادامکه چیده یا درو نشده است غیرمنقولاست.اگر قسمتی از آن چیده یا درو شده باشد، تنها آن قسمت منقول است.
ماده16
مطلق اشجار و شاخههای آن و نهال و قلمه، مادام که بریده یا کنده نشده است،غیرمنقول است.
ماده17
حیوانات و اشیایی که مالک آن را برای عمل زراعت اختصاص داده باشد، از قبیل گاو وگاومیش و ماشین و اسباب و ادوات زراعت و تخم و غیره و به طور کلی هر مال منقول که برایاستفاده از عمل زراعت، لازم و مالک آن را به این امر تخصیص داده باشد، از جهت صلاحیت محاکم و توقیف اموال، جزو ملک محسوب و در حکم مال غیرمنقول است وهمچنین است تلمبه و گاو و یا حیوان دیگری که برای آبیاری زراعت یا خانه و باغ اختصاص داده شده است.
ماده18
حق انتفاع از اشیای غیرمنقول، مثل حق عمری و سکنی و همچنین حق ارتفاق نسبت به ملک غیر، از قبیل حقالعبور وحقالمجری و دعاوی راجعه به اموال غیرمنقوله، از قبیل تقاضای خلع ید و امثال آن، تابع اموال غیرمنقول است.
انوع مال غیر منقول :
1-غیرمنقول ذاتی
2-غیر منقول به واسطه ی عمل انسان
3-غیر منقول حکمی
4- غیر منقول تبعی
غیرمنقول ذاتی : مالی است که از اول غیر منقول بوده است و کسی آن را غیرمنقول نکرده است یعنی استقرارش ذاتی است که تنها مثال آن زمین است .
غیرمنقول به واسطه ی عمل انسان :هرچیزی که متصل به بنا به زمین یا درخت است را غیرمنقول به واسطه ی عمل انسان گویند .
غیر منقول حکمی :یک سری اموال منقول است که در کشاورزی به کار می رود که این اموال از دو جهت غیر منقول هستند از جهت صلاحیت محاکم و توقیف اموال یعنی اگر دعوایی بشود داگاه محل وقوع زمین حاکم است .از جهت توقیف هم در حکم غیر منقول هستند چرا که توقیف اموال منقول با توقیف اموال غیر منقول متفاوت است پس اگر تراکتور را توقیف کنید روی همان زمین است برای اینکه این اموال در حکم غیر منقول باشند دو شرط لازم است :
الف- مالک زمین و مالک اموال یکی باشد.
ب- مالک این اموال را به کشاورزی اختصاص داده باشد که اگر این دو شرط جمع شد این اموال در حکم غیر منقول محسوب می شوند .
غیر منقول تبعی :این قسمت اموال اموالی هستند که قابل رویت نیستند که شامل دو قسم است :
الف : حقوق ب : دعاوی
اموال درحکم غیرمنقول :
اموالی هستند که قانونگذار بنا به ملاحظاتی احکام راجع به اموال غیرمنقول را در مورد آن مقرر داشته است. ماده ۱۷ قانون مدنی با قید ۲ شرط پارهای اموال منقول ذاتی را به لحاظ اختصاص یافتن به عمل زراعت در حکم غیرمنقول دانسته است دو شرط عبارتست از:
۱ـ ذاتاً منقول باشد
۲ـ باید مالک آن را به عمل زراعت یا آبیاری اختصاص داده باشد پس اگر تراکتوری، هم برای هموار کردن راه و هم برای شخم زدن به کار رود، نمیتوان آن را در حکم غیرمنقول دانست.
اموال غیرمنقول تبعی :
اموالی که به تابعیت غیرمنقول، غیرمنقول تلقی میشوند شامل پارهای حقوق و منافع میباشد. گرچه این دسته از آنجا که غالباً جزء منافع محسوب و بدین لحاظ ملموس و قابل رؤیت نیستند نبایستی در تقسیمبندی داخل شوند لکن از نظر فایده عملی و به منظور تعیین تکلیف دادرس، مقنن صراحتاً آن را ذکر نموده است. از مصادیق این نوع اموال به سه مورد در ماده ۱۸ قانون مدنی اشاره شده است:
۱ـ حق انتفاع از اشیا غیرمنقول مانند حق عمری و سکنی
۲ـ حق ارتفاق نسبت به ملک غیر مانند حق عبور و حق مجری
۳ـ دعاوی راجع به اموال غیرمنقول از قبیل تقاضای خلع ید و منبع و بطلان و عدم نفوذ امثال آن
در مورد دعاوی راجع به غیرمنقول که در ماده ۱۸ قانون مدنی به آن اشاره شده است باید توجه داشت که تشخیص اینگونه دعاوی در پارهای موارد مواجه با اشکال میشود لذا دادرس لازم و ضروری است نظر مقنن را استنباط نماید. مثلاً در ماده ۲۰۵ قانون مدنی مال الاجاره عین مستاجره را از حیث صلاحیت حاکم در حکم غیرمنقول دانسته. در موارد اجرت المثل املاک که دعوی ناشی از حق مالکیت است صراحت ندارد.
اموال منقول
منقول از نظر لغوی؛ به معنای قابل حمل، دارایی منقول، انتقالیافته، برداشتهشده، به کار رفته است. در قانون مدنی اموال منقول به اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدون اینکه به خود یا محل آن خرابی وارد آید، گفته شده است؛ مانند اثاثیه منزل، ماشین، کشتی، بخاری، کولر و غیره.
ماده19قانون مدنی
اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدوناین که به خود یا محل آن خرابی وارد آید، منقول است.
اموال منقول را میتوان به دو دسته تقسیم نمود. اموال منقول ذاتی و اموال در حکم منقول.
الف ـ اموال منقول ذاتی :
اموالی است که قابل حس و لمس و قابل نقل باشد. البته ممکن است قانونگذار بنا به ملاحظاتی و مصالحی در پارهای موارد احکام غیرمنقول را بر این اموال بار نماید.
ب ـ اموال در حکم منقول و یا اموالی که به تابعیت از اموال منقول، منقول تلقی میشود :
شامل حقوق و منافعی است که موضوع و متعلق آن منقول باشد. ماده ۲۰ کلیه دیون را از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول دانسته است اینگونه اموال را میتوان شامل انواع زیر دانست:
۱ـ حقوقی که موضوع آن وجه نقد یا اشیاء منقول باشد (مانند حق وثیقه)
۲ـ حق انتفاع از اموال منقول
۳ـدعاوی راجع به استرداد حق مالکیت یا حق انتفاع در مورد اموال منقول
۴ـ حق مخترع یا مولف نسبت به اختراع یا تالیف خود(حقوق معنوی)
۵ـ حقوق افراد در شرکتها در رابطه با سهام شرکت
ماده20 قانون مدنی
کلیه ی دیون، از قبیل قرض و ثمن مبیع و مالالاجارهعین مستأجره از حیث صلاحیت محاکم، در حکم منقول است ولو این که مبیع یا عین مستاجره از اموال غیرمنقوله باشد.
نکته: ماده٢٠گفته»کلیۀ دیون«اما باید گفت:»کلیۀ دیون، منقول ِ حکمی هستند به جز چهار استثناء«؛ چون چهار دِین داریم که غیرمنقول ِ تبعی هستند:
١. تعهد (دین به انتقال مال غیرمنقول): فرض کنید کسی خانه ای دارد و تعهد میکند خانه را به دیگری منتقل کند؛ با این که دین(تعهد) است وگفتیم کلیۀ دیون منقول هستند باید گفت این مورد استثناء است و این مورد غیرمنقول ِ تبعی است.
نکته: قولنامه، طبق نظر دکتر کاتوزیان تعهد به انتقال مال غیرمنقول است.
٢. تعهد به تسلیم مال غیرمنقول: انتقال، یک عمل حقوقی است اما تسلیم یک عمل مادی است. برای مثال:»الف«آپارتمان خود را به»ب«میفروشد)این شد انتقال(؛ حال»الف«باید آپارتمان را به»ب«تسلیم کند. اینجا نیز میگوییم درست است تعهد داده و تعهد، یک دین است اما تعهد به تسلیم مال غیرمنقول، غیرمنقول ِ تبعی است.
٣. تعهد به جبران خسارات وارده بر مال غیرمنقول: مثلا ً کسی آپارتمانی در تهران دارد و دیگری به آپارتمان او خسارت میزند؛ در این حالت، مسبب تعهد دارد خسارات را جبران کند. به نظر شما کدام دادگاه میتواند راحتتر کارشناس بفرستد تا خسارت را تعیین کند؟ مسلما ً دادگاه تهران، پس اگر دعوای الزام به جبران خسارت از سوی مالک به طرفیت ِ فردی که آپارتمان را تخریب کرده اقامه شود این دعوا، غیرمنقول است )یعنی دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول صالح است( پس باید توجه داشت که: درست است که تعهد به جبران خسارت، یک دین است و مطابق مادۀ٢٠قانون مدنی کلیۀ دیون، منقولاند اما این مورد نیز استثناء است.
٤. تعهد به دادن اُجرتالمِ ثل مالغیرمنقول: این مورد مانند تعهد به جبران خسارات وارده است یعنی دادگاه باید کارشناس تعیین کند و دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول باید کارشناس بفرستد؛ پس این مورد نیز درست است که تعهد یا دین است اما بر خلاف ِ عمومات، تعهد به دادن اُجرتالمِثل مالغیرمنقول، غیرمنقول ِ تبعی است.
مثلا ً غصب ِ مال ِ غیرمنقول، مثلا ً استیفاء از مال غیرمنقول
ماده21
انواع کشتیهای کوچک و بزرگ و قایقها و آسیاها و حمامهایی که در روی رودخانه ودریاها ساخته میشود و میتوان آنها را حرکت داد و کلیهی کارخانههایی که نظر به طرزساختمان، جزو بنای عمارتی نباشد داخل در منقولات است ولی توقیف بعضی از اشیا مزبوره ممکن است نظر به اهمیت آنها موافق ترتیبات خاصه به عمل آید.
ماده22
مصالح بنایی از قبیل سنگ و آجر و غیره، که برای بنایی تهیه شده یا به واسطهی خرابی از بناجدا شده باشد مادامی که در بنا به کار نرفته، داخل منقول است.