اصول فقه ۱( قسمت اول ) تعاریف و مقدمات
تعریف اصول فقه
اصول فقه یعنی چی ؟و چرا باید اصول فقه را بخوانیم و بدانیم ؟
اصول فقه در واقع اطلاع و آگاهی از مجموعه ای از قواعد و ابزارها است ، که فقیه و مجتهد به کمک این قواعد و ابزار ها، فقیه و مجتهد احکام را استنباط می کند .
موضوع علم اصول فقه چیست ؟
در واقع می توان گفت که علم اصول فقه، علمی است که موضوع خاصی ندارد!
یعنی چی ؟ یعنی اینکه هرچه که بتوانیم از آن در راه استنباط کردن حکم شرعى استفاده کنیم، موضوع علم اصول فقه است !
فایده علم اصول فقه چیست ؟
برای اینکه متوجه شویم علم اصول فقه چه فایده ای دارد به نکات زیر دقت کنید :
اولا ؛ همه ما می دانیم که تمام افعال اختیاری انسان دارای حکم است! مثلاً بعضی ها واجب است ، بعضی ها حرام و بعضی ها مکروه و بعضی ها هم مستحب و مباح اند.
پس هر فعلی از سوی انسان دارای حکمی است .
دوماً ، باید دقت کنیم که برخی از افعالی که انسان سر می زند دارای حکم شرعی معلوم هستند و در واقع نیازی به استنباط ندارند اما در مقابل آنها بسیاری دیگر از افعال انسان حکم معلوم و مشخصی ندارند.
پس می توانیم نتیجه بگیریم که علم اصول فقه؛ علمی است که برای استنباط حکم افعالی که حکمشان معلوم نیست به وجود آمده است ! متوجه شدید عزیزان من ؟
فایده علم اصول فقه این است که با استفاده از قواعد و ابزارهای آن می توانیم حکم افعالی که حکمشان معلوم نیست را مشخص را کنیم .
وضع در اصول فقه به چه معناست ؟
وضع در معنای لغوی یعنی نهادن و قرار دادن و گذاشتن است و در اصطلاح یعنی قرار دادن لفظی برای معنایی.
یک مثال بزنم که براتون روشن تر بشود.
مثال ؛
ماده 116 قانون تجارت چه می گوید :
شرکت تضامنی شرکتی است که تحت اسم مخصوصی برای امور تجارتی بین دو یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل می شود.
در اینجا ، لفظ شرکت تضامنی برای شرکتی که در تحت اسم مخصوصی برای امور تجارتی بین دو یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل می شود قرار داده شده است.
مثال :
ماده 8 قانون تجارت می گوید که : دفتر کل دفتری است که تاجر باید کلیه معاملات را لااقل هفته ای یک مرتبه از دفتر روزنامه استخراج و انواع مختلف آن را تشخیص و جدا کرده و هر نوعی را در صفحه مخصوصی در آن دفتر به طور خلاصه ثبت کند.
در اینجا هم ، لفظ دفتر کل برای دفتری که تاجر باید کلیه معاملاتش را لااقل هفته ای یک مرتبه از دفتر روزنامه استخراج و انواع مختلف آن را تشخیص و جدا کرده هر نوعی را در صفحه مخصوصی در آن دفتر به
طور خلاصه ثبت کند قرار داده شده است.
مثال :
ماده 10 قانون تجارت می گوید که : دفتر کپیه دفتری است که تاجر باید کلیه مراسلات و مخابرات و صورت حسابهای صادره خود را در آن به ترتیب تاریخ ثبت نماید.
در اینجا هم ، لفظ دفتر کپیه برای دفتری که تاجر باید کلیه مراسلات و مخابرات و صورت حسابهای
صادره خود را در آن به ترتیب تاریخ ثبت نماید قرار داده شده است.
اقسام وضع
وضع دو قسم دارد
الف.وضع تعیینی (تخصیصی )
ب .وضع تعینی (تخصصی)
الف: وضع تعیینی یا تخصیصی یعنی چه ؟
وضع تعیینى به حالتی گفته می شود که فرد یا افرادى مشخص، لفظی را برای معنایی قرار می دهند.
مثلا در ماده 183 قانون تجارت :
شرکت نسبی شرکتی است که برای امور تجارتی تحت اسم مخصوصی بین دو یا چند نفر تشکیل و مسئولیت هر یک از شرکاء به نسبت سرمایه ای است که در شرکت گذاشته اند.
می بینید که در این مثال، شخص معینی که همان قانونگذار است، لفظ شرکت نسبی را برای شرکتی که برای امور تجارتی تحت اسم مخصوصی بین دو یا چند نفر تشکیل و مسئولیت هر یک از شرکاء به نسبت سرمایه ای است که در شرکت گذاشته اند؛ قرار داده است یعنی شما باشنیدن لفظ شرکت نسبی تعریف آن را هم متوجه می شوید.
اجازه بدهید مثال واضح و روشن دیگری بزنم : نام هایی که پدران برای فرزندانشان انتخاب می کنند از مصادیق بارز وضع تعیینی است ،
ب: وضع تعینی یا تخصصی یعنی چه ؟
وضع تعینى یا تخصصی به حالتی گفته می شود که در آن حالت افراد در اثر کثرت استعمال در طول زمان و به تدریج ؛ لفظی را که قبلاً به یک معنای دیگر بوده است را درمعنای جدیدی استفاده می کنند ، به شکلی که اکنون، همین معنای دوم با شنیدن آن لفظ استنباط می شود نه آن معنای قدیمی .
مثلا لفظ قانون در ابتدا به معنای خط کش بوده ولى به تدریج در معناى کنونى اش یعنی قوانین و مقررات
استفاده می شود .
استعمال زیاد این لفظ در همین معناى جدید، باعث شد که لفظ قانون در این معنا وضع شود و الان شما باشنیدن لفظ قانون دیگر به فکر خط کش نمی افتید و فقط همین معنای قوانین و مقررات از آن استنباط می گردد.
یا اینکه لفظ مدینه به معنای شهر است ولی آنقدر این لفظ در بین مردم ایران در معنای شهر یثرب استعمال گردید، به گونه اى که اکنون در ایران وقتی این لفظ را می شنویم، فقط همین معنای شهر یثرب واقع در عربستان از آن فهمیده می شود.
حکم تکلیفی و حکم وضعی
حکم یا تکلیفی است یا وضعی ! در ادامه هر دو را با هم بررسی می کنیم .
الف: حکم تکلیفی یعنی چه؟
حکم تکلیفی به حکمی گفته می شود که با افعال مکلفان ارتباط مستقیم دارد.
حکم تکلیفی حکمی است که مستقیم به فعل مکلّف تعلّق مىگیرد؛ و وظیفۀ شخص را در ابعاد مختلف زندگى، اعم از شخصى، عبادى، خانوادگى، اقتصادى و سیاسى مشخص مىسازد؛
مثل اینکه حکم شده نماز واجب است یا اینکه نوشیدن شراب حرام است .
احکامی تکلیفی پنج حالت دارند: وجوب، حرمت، استحباب، کراهت، اباحه ! یا همان جواب و حرام و مستحب و کریه و مباح !
ب: حکم وضعی یعنی چه ؟
حکم وضعی به حکمی گفته می شود که با افعال مکلفان ارتباط غیر مستقیم دارد و به معنای ساده تر هر حکم شرعی که تکلیفی نباشد وضعی است .
تعداد احکام وضعی بسیار است و از جمله احکام وضعی عبارتند از: زوجیت، مانعیت، شرطیت، قضاوت، وکالت و
(ایین دادرسی کیفری ) ماده 4- اصل، برائت است.
از این رو، هرگونه اقدام محدود کننده، سالب آزادی و ورود به حریم خصوصی اشخاص مجاز نمیباشد،
مگر به حکم قانون و با رعایت مقررات و تحت نظارت مقام قضایی.
در هر صورت این اقدامات نباید به گونهای اعمال شود که به کرامت و حیثیت اشخاص آسیب وارد کند.
اقسام حکم تکلیفی
الف: وجوب
وجوب وصف فعل واجب است. فعلی که ترکش سبب عقاب و مجازات است و خود فعل، واجب نامیده می شود. پس وجوب یکی از احکام خمسه تکلیفی می باشد و واجب از افعال بشمار است.
مثال حکمی : ضابطان دادگستری مکلفند با رعایت حریم خصوصی از افشای اطلاعات مربوط به هویت و محل اقامت بزهدیده و شهود، جز در مواردی که قانون معین میکند، خودداری کنند.
ب: حرمت
در اصطلاح فقه، حکم به طلب ترک فعلی که انجامش موجب عقاب شود حرمت نام دارد و خود فعل؛ حرام نامیده می شود.
مثال حکمی : ضابطان دادگستری اختیار اخذ تأمین از متهم را ندارند و مقامات قضایی نیز نمیتوانند اخذ تأمین را به آن ها ارجاع کنند.
ج: استحباب
استحباب در اصطلاح فقه، یکى از احکام پنج گانه تکلیفى است که فعلِ آن رجحان دارد و شارع بر انجام آن تشویق کرده و عمل به چنین حکمى، سزاوار ستایش و پاداش است؛ ولى ترک آن، کیفر و سرزنش در پى ندارد.
مناسب است در زمان اجرای حکم، حاکم شرع مردم را خبر کند.
د: کراهت
به موجب این حکم، انسان می تواند فعل مورد نظر شارع را انجام دهد بدون این که کیفر شود ولی اگر آن را انجام ندهد، پاداش دارد.
بهتر است از گوشت کبوتر استفاده نشود.
ه: اباحه
اباحه به معنی اجازه دادن است و در شریعت اسلام از احکام پنج گانه است و در مورد فعلی گفته می شود که بر اتیان و ترک آن پاداش و کیفری بار نیست.
ماده 93 (قانون مجازات ) دادگاه میتواند درصورت احر از جهات تخفیف، مجازاتها را تا نصف -حداقل تقلیل دهد و اقدامات تأمینی و تر بیتی اطفال و نوجوانان را به اقدام دیگر تبدیل نماید.
ماده 61 (مجازات اسلامی ) هر گاه محکوم در مدت آزاد مشر وط بدون عذر موجه از دستورات دادگاه تبعیت نکند برای بار اول یک تا دو سال به مدت آزادی مشر وط وی افزوده میشود. در صورت تکرار یا ارتکاب یکی از جر ائم عمد موجب حد،
قصاص، دیه یا تعزیر تا درج هفت، علاوه بر مجازات جرم جدید، مدت
باقیمانده محکومیت نیز به اجر اء درمیآید، در غیر این صورت آزاد او قطعی
میشود .
ماده71 (مجازات اسلامی ) اعمال مجازاتها جایگزین حبس در مورد جرائم علیه امنیت -داخلی یا خارجی کشور ممنوع است.