وبلاگ حقوقی شعیب نظری

نکات کلیدی و مهم دروس رشته حقوق

وبلاگ حقوقی شعیب نظری

نکات کلیدی و مهم دروس رشته حقوق

۱۰۱ مطلب توسط «شعیب نظری» ثبت شده است

به نام خدا


با عرض سلام خدمت تمامی مخاطبین گرامی و علاقمندان به رشته حقوق به زودی نرم افزار آموزشی (قابل نصب بر روی گوشی های هوشمند)دروس حقوق حاوی نکات کلیدی و مهم جهت شرکت در آزمون های وکالت و وقضاوت و همچنین آزمون های پایان ترم طراحی و در اختیار دوستان و علاقمندان قرار خواهد گرفت .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۴ ، ۰۱:۰۴
شعیب نظری

غیر منقول ذاتی : ذاتا غیر منقول است . مثل زمین



غیر منقول بواسطه عمل انسان : اموال منقولی که در زمین و بنا بکار می رود مانند آجر ، تیرآهن و... غیرمنقول بواسطه عمل انسان است وقتی از زمین و بنا جدا شود می شود منقول . 




غیر منقول حکمی : اموالی که در حکم غیر منقول محسوب می شوند .مثال:  اموال منقولی مانند تراکتور ، داس ، بیل و ...⚓ که در کشاورزی بکار می روند از جهت صلاحیت محاکم و توقیف اموال در حکم غیر منقول محسوب می شوند.





برای اینکه این اموال در حکم غیر منقول محسوب شوند دو شرط دارد : 1- مالک این اموال و مالک زمین یکی باشد. 2- مالک این اموال را به 🍁کشاورزی🍁 اختصاص بدهد.





غیر منقول تبعی :



 شامل 1- حق انتفاع 2- حق شفعه 3- حق ارتفاق 4- حق تحجیر 5- حق عینی تبعی است.




1- هر حقی که موضوع آن غیر منقول باشد حق آن هم غیر منقول است .

2- هر دعوایی که راجع به مال غیر منقول باشد غیر منقول تبعی است .

مثال : سر قفلی غیر منقول تبعی است. چون راجع به مغازه است و مغازه غیر منقول است.


حق عینی منقول : هر حق عینی که روی مال منقول ، منقول است .حق انتفاع مال منقول . وثیقه گذاشتن فرش .


حق دینی منقول : کلیه دیون از هر جهت منقول بشمار می آید.

اگر شک کنیم مال منقول است یا غیر منقول ، می گوییم منقول است .





حقوق معنوی ، منقول است .

سرقفلی( استثنائا) غیر منقول تبعی است .


دیون غیر منقول

تعهد به تسلیم مال غیر منقول

زمانی که خانه را فروختی باید مال را تسلیم کنی.

تعهد به انتقال مال غیر منقول

تعهد به انتقال خانه به شخص دیگر

تعهد به دادن اجرت المثل استفاده از مال غیر منقول

تعهد به جبران خسارت وارد بر مال غیر منقول





اجرت المسمی مال غیر منقول ، منقول است و دادگاه اقامتگاه خوانده صلاحیت دارد .





اجرت المثل مال غیر منقول ، غیر منقول است و دادگاه محل وقوع مال غیر منقول صلاحیت دارد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۴
شعیب نظری

حق انتفاع و اذن در انتفاع تفاوت دارد.

حق انتفاع عقدی است غیر قابل رجوع مگر در حبس مطلق ولی اذن در انتفاع قابل رجوع است




  حق انتفاع با فوت یا حجر از بین نمبرود اما اذن در انتفاع با فوت یا حجر از بین میرود.




حق انتفاع رقبی 👈حقی است که برای مدت معین تعیین شده است.




حق انتفاع مطلق حقی است که مدت در آن تعیین نشده است و تا زمان فوت مالک ( حابس ) ادامه دارد البته هر یک از طرفین میتوانند رجوع نمایند.




حق انتفاع سکنی حق انتفاعی است برای سکونت در ملک دیگری که میتواند به صورت عمری یا رقبی یا مطلق باشد.




✅حبس موبد : مانند وقف است و نمیتوان در آن شرط عوض کرد یا حق فسخ قرار داد و در عقد دوام آن قید شده است.




✅در عقد موجد حق انتفاع علاوه بر ایجاب و قبول به قبض نیاز داریم زیرا عقدی عینی میباشد.




چنانچه پس از ایجاب و قبول و قبل از قبض یکی از طرفین بمیرد یا محجور شود عقد باطل است.



⚠ تنها استثنای این قاعده هبه است و در صورت محجوریت متهب قبل از قبض عقد با قبض ولی یا سرپرست قانونی محجور صحیح خواهد بود. 

قبض مال در عقود عینی باید با اذن باشد زیرا جزیی از عمل حقوقی میباش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۰
شعیب نظری

توضیح ماده55

خصوصیات وقف:



1-جاودانه بودن وقف:مال موقوفه نقل وانتقال نمی شودوبرای همیشه باقی است.



2-مال ،به محض وقف شدن دارای شخصیت حقوقی مستقل می شود.



3-باوقف، مالکیت ملک ازصاحب آن سلب می شود.



4-هدف ازوقف قصدخیرخواهی به دیگران است نه سودجویی وکسب منفعت.



*دروقف بایدعین مال حبس شودومنافع آن تسبیل می شود.

*وقف منفعت ودین امکان پذیر نیست،تاعین وجودنداشته باشد امکان وقف وجودندارد.



مثلا کسی که طلب خودرا ازدیگری نمی تواندوصول کندوقف نمایدیامحصول باغ راوقف کندچون عین مال بایدحبس گردد .            

مال وقف به محض اینکه عنوان وقف به آن اطلاق شودبه ورثه منتقل نمی شود،طلبکاران هم حق توقیف آن راندارند،زیراباوقف رابطه ی مالکیت خاتمه پیدامی کند.




واقف=مالک سابق،موقوف علیهم=منتفع ، موقوفه =مال


*دروقف منتفعین هیچ مالکیتی نسبت به منافع ندارند.




وقف بصورت مدت دار امکان پذیرنیست،بلکه بایدبصورت دایم باشد.




🔘باتوجه به ماده های 35و37چنانچه اختلافی پیداشودکه عین یک مال (مالکیت است یاوقف)اصل برمالکیت است.



اقسام وقف:{عام-خاص}



وقف عام:وقفی است که موقف علیهم هانامحدودوغیرمحصورند.(باغ ملک)



وقف خاص: وقفی است که موقف علیهم هامحصورند.(باغ یک فردبرای اشخاص معین)




حبس ووقف:درحق انتفاع شخص منتفع ازمالی که عین آن متعلق به غیربودمنتفع  می شد،بنابراین فردمالش راحبس می کند برای منتفع شدن دیگران.



دروقف هم موقوف علیهم ازمال موقوفه منتفع می شوندبدون اینکه مالک آن منافع شوند،پس مال موقوفه نه به مالکیت مالک درمی آیدنه موقوف علیهم.




ماده47:حبس دراین ماده مشمول هرسه مورد(عقبی،رقبی وسکنی)می شود.     



                                                          

پس درحق انتفاع حبس شایدموقت باشدولی دروقف بایدحتمادایم باشد.



 تفاوت حبس ووقف:



1-دروقف ،حبس مال، مانع انتقال آن به غیرمی شود.

امادرحق انتفاع ،مالک حق انتقال مال به غیرراازدست نمی دهد.باتوجه به ماده 53



2-درحبس رابطه مالکیت ومال باقی می ماندوبعدازفوت مالک به ورثه منتقل می شود.


امادروقف این رابطه ازبین میرود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۴
شعیب نظری

صالحیت جهانی (بین المللی )

 طبق کنوانسیون های بین المللی برخی از جرایم صرف نظر ازاینکه در کجا ارتکاب یافته اند ومرتکب درکجایافت شود 

مطابق قانون جزای آن کشور تحت تعقیب قرار می گیرد. مانند قاچاق مواد مخدر، دزدی دریایی، هواپیما ربایی و ... مطابق 

با ماده 9 ق.م.ا اگر مرتکبین این جرایم در ایران یافت شوند، طبق قوانین ایران قابل مجازات خواهند بود.

* استرداد :

اینکه در برخی مواد مربوط به صالحیت، محاکمه متهم منوط به اعاده وی به ایران شده است، باید گفت که این اعاده به 

موجب قانون استرداد صورت می گیرد. دولت ها می توانند براساس صالحیت سرزمینی، شخصی و واقعی تقاضای استرداد 

نماید. مثال شخصی در ترکیه مرتکب جرم شده و به ایران متواری گردیده است، دولت ترکیه می تواند بر اساس صالحیت 

سرزمینی تقاضای استرداد نماید چون جرم در قلمرو حاکمیت آن کشور واقع شده است .

 

 

1

- ماده 1 ق.م.ا

1ـ غیر قابل استرداد بودن اتباع داخلی

2ـ غیر قابل استرداد بودن مجرمین سیاسی و نظامی

3ـ قابل تعقیب بودن شخص مورد تقاضا در ایران

استثنائات پاسخ به تقاضای استرداد

1. اهمیت جرم

2. محل وقوع جرم

3. تاریخ تقاضای استرداد 

4. تعهداتی که دولت تقاضا کننده نسبت به رد مجرم می نماید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۳
شعیب نظری

اصل صالحیت شخصی

 طبق این اصل قوانین جزایی نسبت به کلیه اتباع یک کشور قابل اعمال است اعم از اینکه در داخل یا خارج از کشور 

اتفاق افتاده باشد.

 محل وقوع جرم: خارج از ایران

 

 

1.صالحیت شخصی فعال یا مثبت ( بزهکار محور )


 

مبنای صالحیت : تابعیت مرتکب (ایرانی )

 محل وقوع جرم: خارج از ایران

 طبق ماده 7 ق.م.ا، محاکمه و مجازات مرتکب در ایران منوط به یافت شدن وی یا اعاده او به ایران است. بنابراین 

امکان رسیدگی غیابی وجود ندارد .

 رفتار ارتکابی باید به موجب قانون ایران جرم باشد(قانون ایران مالک می باشد)

 در مورد این نوع صالحیت شخصی، مقنن قاعده منع محاکمه و مجازات مجدد را در تعزیرات پیش بینی کرده 

است. به موجب این قاعده اگر مرتکب در جرایم تعزیری در خارج از ایران )فقط محل وقوع جرم( محاکمه یا مجازات شده 

یا تبرئه گردیده، دیگر در ایران قابل محاکمه و مجازات نخواهد بود.

 به موجب قانون ایران (در جرایم تعزیریی )موجبی برای منع یا موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات یا سقوط آن 

باشد، در ایران مرتکب قابل محاکمه و مجازات نخواهد بود.

 قاعده منع محاکمه مجدد در تعزیرات پیش بینی شده ولی در مورد تعزیرات هم استثنائاتی وجود دارد. به موجب تبصره 

2 م 115 ق.م.ا شامل تعزیرات منصوص شرعی نخواهد شد. بنابراین اگر ایرانی در خارج از ایران مرتکب تعزیر 

منصوص شرعی شود، قاعده منع محاکمه مجدد اعمال نخواهد شد.

2.صالحیت شخصی غیر فعال یا منفی ( بزه دیده محور )

1

 مبنای صالحیت : تابعیت مرتکب و بزه دیده (مرتکب غیر ایرانی و بزه دیده ایرانی باشد )

 محل وقوع جرم : خارج از ایران

 نوع جرم : هر جرمی )در مورد جرایم علیه کشور ایران، به جز جرایم مندرج در مواد 3 الی 7 این قانون(

 مرتکب زمانی در ایران محاکمه خواهد شد که به ایران اعاده گردد. (امکان رسیدگی غیابی وجود ندارد)

 در این مورد نیز قاعده منع محاکمه مجدد پیش بینی شده است. (در تعزیرات به غیر از تعزیرات منصوص شرعی)

 رفتار ارتکابی باید به موجب قانون هر دو کشور جرم باشد.)بر خالف ماده 7 ق.م.ا که فقط قانون ایران 

مالک می باشد

محتوای بند پ م 7 ق.م.ا، در مورد ماده 8 پیش بینی نشده است.

 در این نوع صالحیت )بزه دیده محور( یک غیر ایرانی در خارج از ایران بر روی یک ایرانی مرتکب جرم می شود.

دقت شود اگر مرتکب جرم ایرانی باشد، بر اساس صالحیت شخص فعال )بزهکار محور( در ایران قابل محاکمه خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۵
شعیب نظری

اصل صالحیت سرزمینی

 صالحیت سرزمینی عبارت است از صالحیت کیفری دولت نسبت به جرایم ارتکاب یافته در قلمرو آن.

مبنای صالحیت : محل وقوع جرم ) قلمرو حاکمیت (

 مرتکب جرم : کلیه اشخاص ) ایرانی و غیر ایرانی (

 ذیل ماده 3 که مقرر می دارد »... مگر آنکه به موجب قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد« درمقام بیان استثنائات،

صالحیت سرزمینی، یعنی مواردی که جرمی در داخل قلمروحاکمیت ما واقع می شود اما صالح به رسیدگی نیستیم.

1ـ مصونیت سیاسی :

 یعنی نمی توان دیپلمات ها، ماموران سیاسی و دیگر افرادی که از این مصونیت 

برخوردار هستند را تحت تعقیب، رسیدگی و مجازات قرار داد. البته این امر شامل جرایم مشهود توسط 

مأمورین کنسولی نمی شود.. طبق بند 5 م 31 کنوانسیون وین، به جرایم این افراد در کشور فرستنده 

رسیدگی خواهد شد.

همچنین به موجب ماده 3 ق.م.ا اگرمأمورین سیاسی ما که درخارج از کشور از مصونیت برخوردارند. 

مرتکب جرم شوند، در ایران به جرایم آن ها رسیدگی خواهد شد.

2ـ مصونیت ناشی از ایفای وظایف نمایندگی:

 اصل تعرض ناپذیری در مورد نمایندگان در ایران بطور 

مطلق پذیرفته نشده و آن ها در صورت ارتکاب جرایم عادی ) یعنی جرایمی غیر از ایفای وظایف 

نمایندگی( قابل تعقیب می باشند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۶
شعیب نظری

 عنصر قانونی

 عنصر قانونی یعنی اینکه عمل ممنوعه در قانون پیش بینی شده باشد .

 این مطلب بیان گر یکی از اصول حاکم بر حقوق جزا یعنی همان اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها می باشد .

 اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها، یعنی اینکه هیچ عملی جرم نیست مگر اینکه در قانون برای آن مجازات پیش 

بینی شده باشد .

 اصل قانونی بودن از یافته های مکتب کالسیک و دیدگاه های سزار بکاریا ناشی می شود .

.

 اصل قانونی بودن در ایران در سال 1325 در متمم قانون اساسی پذیرفته شد1

 اصل قانونی بودن شرایط الزم برای تحقق جرم است اما شرط کافی نیست. (یعنی باید عنصر معنوی و عنصر مادی نیز 

وجود داشته باشد)

* اصل قانونی بودن در اسالم : در اسالم، منابع زیر حاکی از لزوم عنصر قانونی برای تحقق جرم می باشد:

1ـ ال یُکلّف اهلل نفساً االّ ما آتیها )خداوند هیچ کس را جز به آنچه توانایی دارد تکلیف نمی کند(

2

2ـ و ما کُنّا مُعذّبین حتّی نَبعث رسوالً )ما هیچ کس را پیش از برانگیختن پیامبر به کیفر نمی رسانیم(

3

3ـ قاعده قبح عقاب بال بیان )قبیح است مجازات کردن، قبل از اینکه بیان شود(

4ـ حدیث رفع

5ـ اصل اباحه

6ـ قاعده درأ

آثار اصل قانونی بودن :

1ـ تفسیر مضیّق

2ـ عطف بماسبق نشدن


 - تفسیر مضیق :

تفسیر مضیق یعنی پایبندی قاضی دادگاه به قدر متیقّن قوانین و خودداری از توسعه آن .

تفسیر مضیق در برابر تفسیر موسع قرار دارد .

 تفسیر مضیق قوانین جزایی، مربوط به قوانین ماهوی است و شامل قوانین شکلی نمی شود. به عبارت دیگر، قوانین 

شکلی کیفری را می توان موسع تفسیر کرد .

2- عطف بما سبق نشدن 

 عطف بماسبق نشدن بدین معنا است که اثر قانون نسبت به آینده است و به گذشته تسری نمی یابد .

 اگر قوانین کیفری را به گذشته عطف کنیم، یعنی اعمالی را مجازات کنیم که در زمان وقوع، جرم نبوده است، این کار 

با اصل قانونی بودن منافات دارد. به همین دلیل عطف بماسبق نشدن از آثاراصل قانونی بودن جرایم ومجازات ها ناشی 

می گردد.

 در حقوق اسالم قاعده جَ ب ) االسالم یجب ممّا سَلَف ( ، ناظر به عطف بماسبق نشدن قوانین است .

 اصل 169 قانون اساسی، همچنین ماده 11 قانون مجازات و ماده 4 قانون مدنی بیانگر اصل عطف بماسبق نشدن 

می باشند 

 طبق ماده 11 ق.م.ا:

 

 

1 نکته : قوانین و احکام شرعی ) حدود ، قصاص و دیات ( همواره عطف بماسبق می شوند.

نکته: قوانین تفسیری همواره عطف بماسبق می شوند مگراینکه مقنن در مقام تفسیر، مورد جدیدی را پیش بینی کرده باشد 

که در این حالت مورد جدید زمانی عطف می شود که شرایط فوق )مساعد بودن به حال متهم( را داشته باشد. 

نکته: دلیل عطف بماسبق شدن قوانین شکلی این است که حقوق و آزادی های فردی را بهتر تامین می کند و ارتباطی با 

جرم و مجازات ندارد. مقنن در ماده 11 ق.م.ا مواردی از عطف بماسبق شدن را که بیشتر واجد جنبه ی شکلی است پیش 

بینی کرده است:

الف( قوانین مربوط به تشکیالت و صالحیت

ب( قوانین مربوط به ادله اثبات تا پیش از اجرای حکم

پ( قوانین مربوط به شیوه دادرسی

ت( قوانین مربوط به مرور زمان

* مواعد عطف بماسبق شدن قوانین ماهوی :

الف ( اگر پیش از صدور حکم قطعی باشد: حکم متناسب با قانون جدید صادر خواهد شد نه قانون زمان وقوع جرم.

ب ( اگر پس از صدور حکم قطعی باشد 

 

 

1

- رأی وحدت رویه 51 مورخ 1331

اصل بر عطف بماسق

1- تخفیف 

2- عدم اجرای مجازات یا اقدامات تامینی 

3- از هر جهت مساعد به حال متهم 

5- خود مقنّن تصریح کرده باشد

2ـ نشدن قوانین کیفری ماهوی است 

مگر اینکه قانون ماهوی جدید مبتنی بر 

1. قانون جدید بر خالف حقوق مکتسبه افراد 

باشد.

2. خود قانون گذار تصریع کرده باشد که به 

گذشته عطف نشود . 

1- شدن قوانین کیفری شکلی است مگر اینکه 

1ـ حالتی که قانون الحق آن عمل را 

دیگر جرم نداند) قانون جرم زدا باشد( 

1. اگر مجازات اجراء نشده باشد، دیگر اجراء نخواهد شد.

2. اگر در حال اجراءباشد، اجراء متوقف خواهد شد.

3. اگر اجرا تمام شده باشد، فقط آثار آن از بین خواهد رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۴۲
شعیب نظری

مبحث اول: کلیات

گفتار اول: تعریف، تقسیم بندی و منابع حقوق جزا

بند اول: تعریف حقوق جزا

مجموعه قواعدی که بر عکس العمل دولت در مقابل اعمال ضد اجتماعی، حاکم می باشد تا از طریق تهدید به مجازات و 

یا اجرای آن و یا بکار گرفتن اقدامات تامینی یا تربیتی اعمال مزبور را پیش گیری و عدالت نسبی و نظم و امنیت را برقرار 

نماید.

بند دوم: تقسیمات حقوق جزا

 1ـ حقوق جزای بین المللی

تقسیمات حقوق جزا 1ـ حقوق جزای عمومی

 2ـ حقوق جزای داخلی 2ـ حقوق جزای اختصاصی

 3ـ آیین دادرسی کیفری

بند سوم: ویژگی های حقوق جزا

الف( وجود ضمانت اجراهای خاص : این ضمانت اجراها یا به صورت مجازات است یا اقدامات تامینی و 

تربیتی.

ب( آمره بودن )الزامی بودن( قوانین کیفری: در حقوق جزا قواعد اختیاری و تکمیلی وجود ندارد و افراد 

نمی توانند برخالف آن با یکدیگر توافق نمایند .

پ( کلّی و عام بودن قوانین کیفری : به معنای تساوی تمام افراد در مقابل قانون است .

ت( سرزمین و شخصی بودن قواعد حقوق جزا : منظور از سرزمینی بودن قواعد حقوق جزا، اجرای قوانین 

کیفری در نقاطی است که تحت سلطه و حاکمیت دولت قرار دارد و منظور از شخصی بودن قواعد حقوق جزا آن است که 

قوانین کیفری در مورد اتباع ایرانی، اعم از اینکه در کشور ساکن باشند یا در خارج، قابل اجرا می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۰
شعیب نظری

تا عصر رنسانس و انقلاب کبیر فرانسه، افراد بنابر میل پادشاه و حاکم و کشیش و روحانی مجازات می شدند، چه بسیار افراد بی گناه که با خباثت طبع حکام به مجازات رسیدند، چه خون های پاک که بر زمین ریخته شد، چه اموال و نفوس و ارض و ناموس مردم که مورد هتک قرار گرفت.
انقلاب کبیر فرانسه و حلول عصر رنسانس، عصر بیداری مردم و زمینی شدن حکومت ها بود تا این زمان پادشاهان، حکام، کشیش ها و روحانیون خود را سایه و نماینده و نایب خدا می دانستند. در این زمان تحول اساسی در افکار مردم به وجود آمد، حکام در هر موقعیتی که بودند فقط خدمتگزار و نوکر مردم محسوب می شدند، هیچ کس حق نداشت خود را از دیگران برتر بداند.
بازپرسی ها در قرون وسطی در اروپا فاجعه بار بود، به دستور بازپرس فرد دستگیر شده تا سرحد مرگ شکنجه می شد تا اقرار کند، در صورت اقرار، اظهارات او در حضور کشیش صورتمجلس و به امضای حاضران می رسید. بر مبنای این اقاریر، حکم شدیدی برای زندانی تعیین می شد، معمولاً کسی از این دخمه ها جان سالم به در نمی برد، در صورت عدم اقرار، این شکنجه تا مرگ ادامه می یافت. در این زمان اصل بر مجرمیت بود، این متهم بود که باید بی گناهی خود را در زیر شکنجه ثابت می کرد. مردم با ادعاهای واهی دستگیر و شکنجه شده تا اتهامات بزرگی را بپذیرند. ظهور عصر جدید آغاز تولد انسانی دیگر است، بر مبنای این نگرش؛
۱ - اصل بر برائت بوده، این قاضی بی طرف بود که باید با دلایل محکمه پسند اتهام متهم را ثابت می کرد و در صورت عجز، دیگر نگهداری او در زندان یا تحت قرار به هیچ وجه مجاز و قانونی نبود (اصل ۳۷ قانون اساسی و ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۲ - اصل قانونی بودن جرم و مجازات؛ طبق این اصل عمل ارتکابی از ناحیه متهم باید جرم بوده و قانونگذار برای آن مجازات تعیین کرده باشد (اصل ۳۶ قانون اساسی و ماده ۲ قانون مجازات اسلامی، بند ۲ ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
با تغییر اوضاع و شرایط و سپری شدن قرون وسطی و حلول رنسانس به تدریج این تفکر عالمگیر شد. در ایران با انقلاب مشروطیت حکام دین و دنیا مشروعیت خود را در میان مردم جست وجو کردند و حکومت از آسمان به زمین آمد.
حاصل چنین نگرشی به صورت انقلاب بزرگ مشروطیت درآمد که مردم خواهان عدالتخانه و اجرای قانون شدند، اختیارات حکام و پادشاهان مقید و مشروط به خواست مردم شد. گرچه پایین آمدن از عرش کبریایی برای طبقات ممتازه بسیار سخت و جانکاه بود و فرمان مشهدی باقر بقال، نماینده مردم در مجلس شورا را برنمی تابیدند و نتیجه این درگیری ها و مبارزات موقتاً به نفع ارتجاع انجامید و از میان آن همه اختلاف رهبران انقلاب، رضاخان میرپنج با دست مردم و بیگانه و بخشی از روحانیون به حکومت رسید و به مدت ۲۰ سال با بی رحمی و دیکتاتوری سبعانه بر گورستانی حکومت راند اما این شکست ها مطالبات مردم را برای مدتی متوقف کرد ولی هرگز مطالبات بحق مردم در بوته فراموشی قرار نگرفت. حلاوت و زیبایی مبارزات به حدی بود که مردم ایران برای به دست آوردن آزادی و تثبیت حقوق خود و تحدید وظایف حاکمان به مبارزه جانکاهی ادامه داده و هم اکنون برهمان نهج و روش پای می فشارند. عصر رنسانس و آغاز انقلاب مشروطیت اثر خود را در جان و فکر مردم گذاشت و آثار گرانبار آن دیر یا زود به ثمر خواهد نشست. قسمتی از آثار آن کار بزرگ که در معنای عام اصل قانونی بودن جرم و مجازات و محاکم قانونی به شرح زیر است؛
۱ - تساوی حقوق مردم و نفی هرگونه تبعیض، صرف نظر از هرگونه رنگ، نژاد، زبان، مذهب و... (اصل ۱۹ قانون اساسی و ماده ۱ و ۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۲ - حمایت قانون از تمام مردم و برخورداری آنها از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (اصل ۲۰ قانون اساسی و ماده ۷ و ۱۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۳ - جلوگیری از هرگونه تعرض به جان، حیثیت، مال، حقوق، مسکن و شغل و دین اشخاص (اصل ۲۲ قانون اساسی و ماده ۱۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۴ - ممنوعیت تفتیش عقیده؛ هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده یی مورد تعرض قرار داد یا مجبور به افشای عقیده کرد. (اصل ۲۳ قانون اساسی و ماده ۱۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۵ - حرمت آزادی بیان و عقیده؛ از حقوق مسلم و تردید ناپذیر آحاد مردم، صرف نظر از هرگونه تفکر، حق آزادی بیان و عقیده است. (بند ۷ و اصل سوم و اصل ۲۰ قانون اساسی و ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۶ - ممنوعیت دولت ها از بازرسی و نرساندن نامه ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی و افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها و استراق سمع و هرگونه تجسس در امور مردم به موجب اصل ۲۵ قانون اساسی و ماده ۱۲ اعلامیه جهانی حقوق بشر
۷ - آزادی کامل احزاب و هرگونه تشکل به موجب اصل ۲۶ قانون اساسی و ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است.
۸ - حق راهپیمایی؛ این حق از حقوق مسلم و تردیدناپذیر مردم بوده که به موجب اصل ۲۷ قانون اساسی و بند ۱ ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده. البته راهپیمایی با سلاح ممنوع است. در صورتی که از مراجع قانونی اجازه راهپیمایی گرفته نشده باشد، راهپیمایی غیرمجاز بوده و نه غیرقانونی، زیرا مشروعیت راهپیمایی را اصل فوق به رسمیت شناخته، ماموران انتظامی مکلف به جلوگیری از هرگونه تعرض به راهپیمایان هستند.
۹ - ممنوعیت دستگیری اشخاص؛ فرد وقتی بازداشت می شود که دلایل ارتکاب بزه از ناحیه متهم محرز و مسلم باشد. ماموران انتظامی حداکثر ظرف ۲۴ ساعت باید متهم را در اختیار مقامات قضایی قرار داده و مقامات قضایی نیز مکلفند حداکثر ظرف ۲۴ ساعت کتباً به وی تفهیم اتهام کرده و دلایل آن را به متهم تفهیم کنند و در اسرع وقت پرونده را در اختیار دادگاه صالح قرار دهند، متخلف از این امر مجازات خواهد شد. (اصل ۳۲ قانون اساسی و ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۱۰ - حق استفاده از وکیل؛ هر متهمی که اتهامی بر او وارد می شود حق دارد از وکیل مورد اعتماد خود بهره گیرد، این حق عام و مطلق و مربوط به تمام مراحل دادرسی بوده و حتی با وضع قانون نمی توان این حق را از مردم سلب کرد. (اصل ۹ و ۳۵ قانون اساسی و مواد ۱۰ و ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر) بنابراین، تبصره ذیل ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری که حضور وکیل را در بعضی از موارد منوط به اجازه دادگاه کرده، مغایر با قانون اساسی بوده و به لحاظ تحدید حقوق مسلم متهم به استناد اصل ۹ قانون اساسی از درجه اعتبار ساقط است. اضافه می کند که قضات حق تحمیل وکیل یا ممنوعیت استفاده از وکیل موردنظر متهم را ندارند. عقد وکالت صرفاً بین وکیل و موکل منعقد می شود و احتیاج به تنفیذ مقامات قضایی ندارد.
۱۱ - حکم مجاز؛ حکم به مجازات و اجرای آن باید صرفاً از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد. (اصل ۳۶ قانون اساسی و ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر) بنابراین رسیدگی به جرایم مردم در دادسرا و دادگاه های نظامی و رسیدگی به جرایم عمومی ماموران انتظامی، نظامی در دادسرا و دادگاه های نظامی مطلقاً خلاف قانون بوده و حکم صادره اعتبار قانونی ندارد. (اصول ۱۵۹ و ۱۷۲ قانون اساسی)
۱۲ - اصل برائت؛ همان طوری که ذکر شد در قرون وسطی و قبل از انقلاب مشروطه اصل بر مجرمیت فرد دستگیر شده بوده و او باید بی گناهی خود را ثابت می کرد، این رویه وحشیانه و خطرناک در دنیای نوین منسوخ شده و همه حق دارند که بی گناه فرض شوند (اصل ۳۷ قانون اساسی و ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۱۳ - ممنوعیت شکنجه؛ هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود. (اصل ۳۸ قانون اساسی و ماده ۱۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
۱۴ - ممنوعیت هتک حرمت زندانی؛ هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است (اصل ۳۹ قانون اساسی و ماده ۱۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر). در احکام اسلامی داریم که نمی توان به بدترین جنایتکار محکوم کوچک ترین اهانتی کرده یا حتی تلنگری بر او وارد کرد.
۱۵ - قبح عقاب بلابیان؛ قبلاً در مورد اصل قانونی بودن جرم و مجازات ذکری کردیم اما علت ذکر این مورد توجه به احکام متعالی اسلام بوده که در ۱۴۰۰ سال پیش به این امر توجه شده و حال آنکه اصل قانونی بودن جرم و مجازات بعد از انقلاب کبیر فرانسه به رسمیت شناخته شد. به نظر می رسد شارع مقدس اسلام دو امر را به شرح زیر ممنوع کرده است
الف - نمی توان فعل ارتکابی اشخاص را مجازات کرده مگر آنکه عمل او به موجب قانون جرم شناخته شده و برای آن مجازات تعیین شده باشد. (اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اصل ۳۶ قانون اساسی و ماده ۲ قانون مجازات اسلامی)
ب- هیچ فعل یا ترک فعلی به استناد قانونی که بعداً وضع شده باشد جرم محسوب نشده و قابل مجازات نیست (اصل ۱۶۹ قانون اساسی، بند ۲ ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر).
۱۶ - برخورداری از دادگاه عادلانه، بی طرف و منصفانه؛ از حقوق مسلم و تردیدناپذیر مردم برخورداری از دادگاه های بی طرف و عادلانه است که به دور از پیش داوری های شخص قاضی تشکیل و بی طرفانه در مورد متهم رسیدگی و صدور حکم کند. البته نمی توان مشخصات دادگاه های عادلانه و بی طرف را در این مقال تشریح کرد، کوتاه سخن آنکه رعایت کلیه حقوق متهم به شرح بندهای شانزده گانه از طرف دادگاه لازم و واجب است. (اصل ۳۴ قانون اساسی و ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر)
نزدیک به صدسال از انقلاب مشروطه می گذرد، بانیان انقلاب، خواهان عدالتخانه، اجرای قانون و رهایی از ظلم و ستم شاه و حکام و حکمفرمایان مطلق العنان بودند، البته وقوع اختلاف بین رهبران مشروطه و تنگ نظری ها، خودخواهی ها، استبداد دیرپا، عدم رعایت حقوق دیگران و... انقلاب را متوقف و تا مدتی از مسیر خارج کرد. یقین دارم راه آینده بر رعایت حقوق فوق استوار است، روزی که هیچ کس به لحاظ ابراز عقیده تحت تعقیب قرار نگیرد، وقتی فردی مورد تعقیب واقع می شود که مرتکب جرم شده و قانون برای عمل او مجازات تعیین کرده باشد. در دادرسی از زمان احضار تا محاکمه و صدور حکم کلیه موازین قانونی رعایت شود، متهم با آزادی کامل به انتخاب وکیل بپردازد و متهم در دادگاهی بی طرف و منصفانه مورد محاکمه قرار گیرد. قطعاً وجدان عمومی جامعه صدور چنین حکمی را گردن خواهد نهاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۵
شعیب نظری