نکات کلیدی حقوق مدنی (قسمت چهارم )
نکته۳۱: منظوراز اینکه مورد معامله باید مالیت داشته باشد یعنی بین طرفین بیارزد و معیارش” شخصی” میباشد برعکس منفعت عقلایی داشتن که معیارش ” نوعی” بوده و مقصوداین است که نوع متعارف بشر آن را سودمند بداند.
نکته۳۲: منظور از اینکه موردمعامله مبهم نباشد یعنی مجهول نباشد و معلوم باشد یعنی مقدار، جنس و وصف موضوع معامله باید برای طرفین مشخص باشد مگردر مواردی مثل عقد جعاله و ضمان که علم اجمالی بر موضوع آن کفایت مینماید.
نکته۳۳: درمواردی که مال غیرمعامله میشود یعنی میفهمیم معامِل اصیل نیست، نباید به واسطهی اصل صحت او را نایب فرض کنیم زیرا نیابت خلاف اصل است ویک ادعا ست.بنابراین همیشه میگوییم اصل براین است که معامل اصیل است.درغیراینصورت او را فضول فرض میکنیم مگر اینکه وی نمایندگی خودرا که یک ادعا ست ثابت نماید.
نکته۳۴: شروط باطل و مبطل عقدعبارتند از:
۱- شرط خلاف مقتضای ذات عقد
۲- شرط مجهولی که باعث جهل به عوضین بشود.
۳- شرط نامشروعی که باعث نامشروعیت جهت معامله شود (این شرط مصرح درقانون مدنی نیست).
نکته۳۵: شرط نتیجه صرفاً باید یک عمل حقوقی باشد واعمال مادی نمی توانند شرط نتیجه قرار گیرند زیرا شرط نتیجه باید به نفس اشتراط ودرهمان زمان انعقاد عقد اصلی به وجود بیاید و چون اعمال مادی برای انجام نیازبه زمان دارند لذا نمی توانند شرط نتیجه قرارگیرند.
نکته۳۶: مهمترین “تفاوت شرط” فعل با”شرط صفت” و “شرط نتیجه”، ضمانت اجرای تخلف ازاین شروط میباشد که: الف.درصورت تخلف ازشرط صفت همانگونه که گفتیم درعین معین ایجاد حق فسخ برای مشروط له میباشد.ب.در شرط نتیجه هم چون به محض انعقاد، به نفس اشتراط و در لحظه به وجود میآید و عمل مادی و زمان بین ایجاد شرط و تحقق شرط نداریم که فرصت تخلف باشد، دیگر ضمانت اجرا معنا ندارد.ج.اما در شرط فعل درصورت تخلف مانند شرط صفت درکلی فی الذمه، ابتدا باید مشروط علیه را الزام کنیم و اگر نشد، حاکم توسط شخص دیگربه هزینهی متعهد موجبات انجام را فراهم میآورد واگر ازجمله اعمالی بود که قید مباشرت داشت یا به هردلیلی الزام متعهد ممکن نبود، النهایه حق فسخ برای مشروط له ایجاد میشود.
نکته۳۷: اصولاً ضمانت اجرای تخلف ازشرط فعل روند فوق الذکرمی باشد اما این قاعده چهاراستثناء داردکه در صورت تخلف ازشرط فعل، مستقیم برای مشروطه له حق فسخ ایجاد میشود:
الف.جایی که الزام متعهد مقدورنباشد که خود دو قسم است:
۱٫زمانی که شخصیت متعهد قید تعهدباشد (نقاش معروف)
۲٫شرط فعل منفی (ترک فعل و آن موقعی است که کاری نبایدانجام میشد ولی انجام شد)
ب.زمانی که شرط معرفی ضامن به صورت مطلق شده باشد.
ج.زمانی که شرط رهن گذاردن به صورت مطلق شده باشد.
د.تخلف ازشرط فعل درعقداجاره خواه ازسوی مستأجرباشد خواه ازسوی مؤجر.
نکته۳۸: هرگاه طرفین عقد در زمان تراضی ازعدم امکان اجرای شرط آگاه باشند، شرط به دلیل فقد قصد باطل میباشد.
نکته۳۹: هرکس مالی به دیگری بدهد، اصل وظاهر عدم تبرع میباشد یعنی پرداخت اماره مدیونیت شخص پرداخت کننده است ومطابق اصاله الظهور میگوییم اصل عدم تبرع است ولابد پرداخت کننده مدیون بوده و این پرداخت بابت وفای به عهدش بوده است لذا کسی که چیزی داده نمی تواند آنرا مسترد دارد مگراینکه خلاف اصل و مفاهیمی ازقبیل هبه یا قرض را اثبات کند..
نکته۴۰:وفای به عهددرمورد عین معین زمانی صورت میگیرد که آن عین با همان وضعیتی که درحین تسلیم داردتحویل شود ولو کسرونقصان داشته باشد زیرا وفای به عهدبا تسلیم آن صورت گرفته است، حالا اگر ناقص یا معیوب شود، نوبت به خیار عیب و یا سایرخیارات میرسد اما درکلی فی الذمه، وفا زمانی صورت میگیرد که ازفردمتعارف تعیین مصداق شود.دلیل اینکه درکلی فی الذمه، خیارات ایجاد نمی شود این است که مثلاً اگر ما فرد معیوبی تحویل دهیم، هنوزوفای به عهد نکردیم که نوبت به خیارات برسد.