نکات کلیدی در بحث وکالت
نکات کلیدی در مبحث وکالت
1-وکالت تنها برای انجام اعمال حقوقی است نه کارهای عادی روزمره مانند حمل و نقل و نقاشی کشیدن و....
2-وصیت یک عمل حقوقی قائم به شخص است یعنی هرکسی باید خودش وصیت کند و نمی تواند به دیگری وکالت بدهد.
3-وکالت مانند ودیعه و عاریه یک عقد اذنی است .
4-وکالت با قبول وکیل تحقق می باد و نیازی به آگاه شدن موکل از قبول وکیل نیست .
5-وکالت یا مطلق است یا مقید ،مطلق یا مقید بودن وکالت مربوط به اداره کردن اموال موکل است و وکیل جز اعمال اداری نمی تواند تصرف دیگری در موضوع وکالت نماید.
6-در موردی که وکالت به طور مطلق برای فروش است ،وکیل نمی تواند خود طرف معامله قرار گیرد.
7-وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را به جا آورد و وکیل هم باید کسی باشد که برای انجام آن امر اهلیت داشته باشد .
8-مجنون و صغیر غیر ممیز در هیچ کاری نه می توانند وکالت بدهند و نه وکالت بگیرند چون خودشان قادر به انجام دادن هیچ کاری نیستند .
9-صغیر ممیز فقط در تملکات بلاعوض می تواند وکالت بدهد یا وکالت بگیرد چون خودش می تواند تملک بلاعوض کند.
10-سفیه در امور غری مالی و هم در تملکات بلاعوض (کارهایی که خود می تواند انجام بدهد) می تواند هم وکالت بدهد و هم وکالت بگیرد.
11-ورشکسته: موکلی که می خواهد وکالت بدهد هم بادی اهلیت داشته باشد و هم اختیار یعنی مالش توقیف نشده باشد و ورشکسته هم نباشد ، ولی برای وکیل داشتن اهلیت کافیست و وکیل اختیار نمی خواهد چون که در اموال خودش تصرف نمی کند .
12-ورشکسته چون اهلیت دارد در تمام امور می تواند وکیل بشود زیرا ورشکسته (اختیار ندارد) و وکیل هم اختیار نمی خواد .
13-ورشکسته چون اختیار ندارد در امور مالی خود نمی تواند وکالت دهد زیرا موکل اهلیت می خواهد و اختیار که ورشکسته اهلیت دارد ولی اختیار ندارد.
14-امور غیر مالی اختیار نمی خواهند (اختیار به معنی جواز تصرف در مال )ورشکسته می تواند در امور غیر مالی وکالت بدهد مثلا" وکیل بگیرد که برای او زن بگیرد .
15-وکیل در حدود وکالت وکیل و در خارج از آن فضول است .
16-وکالت دربیع وکالت در قبض ثمن نیست مگر اینکه قرینه قطعی دلالت برآن کند .
17- وکیل باید رعایت غبطه و مصلحت موکل را بنماید ،هرگاه وکیل مصلحت موکل را رعایت نکند ،معامله خارج از حدود اختیار وکیل تلقی شده و در نتیجه غیر نافذ و موکول به اجازه موکل است .
18-اگر وکیل در حدود متعارف رفتار کرده باشد و با وجود این معامله به مصلحت موکل واقع نشود ،باید معامله را نافذ شمرد .
19-در موردی که وکیل با اذن موکل برای اجرای وکالت وکالت وکیل می گیرد ،خواه برای موکل باشد یا برای خود ،مسئول اعمال او نیست ،مگر اینکه در انتخاب بی مبالاتی کرده باشد .
20-هرگاه برای انجام امری دو وکیل مامور باشند ،اصل بر اجتماع آنهاست ،مگر اینکه موکل تصریح به استقلال آنها کرده باشد .این حکم در وصایت ،تولیت،شرکت و امثال آن جاریست .
21-اگر وکیل حق توکیل نداشته باشد و برود یک وکیل بگیرد،این توکیل فضولی است .حال هم وکیل و هم شخص ثالث به طور تضامنی در مقابل موکل مسئول هستند .
22-وکالت ممکن است مجانی باشد یا با اجرت ((اگر در وکالت مجانی یا با اجرت بودن معلوم نباشد اصل بر این است که بر اساس اصل عدم تبرع با اجرت است .
اگر وکیل نام موکل را پنهان دارد و خود طرف معامله قرارگیرد،مسئول اجرای تعهدهای ناشی از آن معامله است .
23-وکالت به طریق ذیل مرتفع می شود:
· عزل وکیل
· استعفای وکیل
· به موت یا به جنون وکیل یا موکل
· وکالت علی الاصول با سفیه شدن از بین می رود مگر در دو مورد :*وکالت در امور غیر مالی *وکالت در تملکات بلاعوض
24-وکالت در زمره عقود اذنی است .اذن وابسته به اراده اذن دهنده و ماذون می باشد.بنابراین در کلیه عقود اذنی خواه مستقل باشند و یا در ضمن عقد لازم ،با فوت یا حجر یکی از طرفین ،منحل می شوند .
25-تعیین مدت در عقود جایز ،موجب لزوم عقد نمی گردد و طرفین می توانند در طول مدت قرارداد را برهم بزنندتنها فایده تعیین مدت ان است که عقد در انقضای مدت خود به خود فسخ می شود .